محمود نجفی سهی

زمان و هزینه کمتر، سود بیشتر و رفع دغدغه تامین، مسیر خودروسازان را از خطوط تولید داخلی به اسکله‌های واردات خواهد کشاند

چرخ تولید در قطعه‌سازی این روزها بیش از هر زمان دیگر زیر ضرب قطعی‌های پیاپی برق، جهش‌های بی‌وقفه قیمت مواد اولیه و فشار هزینه‌های ثابت می‌چرخد. بسیاری از کارخانه‌ها و خطوط تولید، نیمی از هفته را با چراغ‌های خاموش و دستگاه‌های متوقف سپری می‌کنند، اما هزینه هفت روز کاری - از حقوق و بیمه کارکنان تا قبوض و بهره بانکی- همچنان پابرجاست.

در این شرایط، راهکارهای فوری همچون خرید ژنراتور یا احداث نیروگاه خورشیدی، بدون تضمین سوخت یا پایداری شبکه، به‌جای درمان، زخمی تازه بر پیکر تولید می‌زند. ادامه این وضعیت، توان رقابتی قطعه‌سازان را فرسوده و خطر توقف کامل برخی واحدها را جدی کرده است. در این باره، محمود نجفی سهی به‌عنوان یکی از با سابقه‌ترین فعالان صنعت قطعه، از دل مشکلات روزمره انرژی، قیمت‌گذاری و دشواری حفظ چرخه پایدار تولید در گفت‌وگو با «دنیای خودرو» می‌گوید که در ادامه خواهید خواند:

به عنوان یکی از فعالان باسابقه صنعت قطعه در کشور، شرایط امروز تولید در مجموعه شما چگونه است؟ به‌ویژه از نظر تامین انرژی، مواد اولیه و استمرار چرخه کار، چه موانعی پیش روی شما قرار دارد؟

بزرگ‌ترین مشکل امروز ما شفاف نبودن و بی‌ثباتی در قیمت مواد اولیه است. علاوه بر این، از نظر تامین انرژی شرایط بسیار بحرانی داریم. اکنون سه روز در هفته برق کارخانه به‌طور کامل قطع است. پیش‌تر، روز جمعه را به‌عنوان یک روز کاری با برق داشتیم، اما به تازگی، حتی از ساعت ۲ بعدازظهر جمعه نیز برق را قطع می‌کنند. تازه همان سه روزی هم که ظاهرا برق داریم، بعضی روزها پیام می‌آید که ممکن است از ساعت ۶ بعدازظهر قطع شود. در عمل یعنی فقط سه روز و نیم برق داریم و سه روز و نیم دیگر از هفته بدون برق می‌گذرد. با چنین وضعی، من باید برای هفت روز بهره بانکی، دستمزد کارکنان و هزینه آب و برق را بپردازم، در حالی که تنها نصف این زمان امکان کار کردن وجود دارد.

با توجه به این کمبود شدید برق، آیا نهادهای مربوطه راه‌حل یا پیشنهادی عملی برای جبران این کمبود به شما ارائه کرده‌اند که بتواند به پایداری تولید کمک کند؟

آنچه به‌عنوان راه‌حل مطرح می‌شود، بیشتر روی کاغذ زیباست تا در عمل. برای مثال می‌گویند ژنراتور تهیه کنید، اما قیمت ژنراتور بسیار بالا است. تازه اگر تهیه هم کنیم، سوختی برای آن وجود ندارد. یعنی هیچ مسیر واقعی برای تامین پایدار انرژی باقی نگذاشته‌اند. حتی بدتر از این، فشار می‌آورند که واحدهای تولیدی کوچک و متوسط نیروگاه خورشیدی احداث کنند. آیا منطقی است که یک تولیدکننده هم نیروگاه بسازد، هم ژنراتور بخرد، بعد نه گازوئیل داشته باشد، نه گازش وصل باشد، نه آب و نه برق پایدار داشته باشد؟ هیچ خط قرمزی برای حفظ تولید رعایت نمی‌شود؛ هر سازمان بنا به تصمیم خود، محدودیت تازه‌ای برای تولید ایجاد می‌کند.

چراغ خاموش کارخانه‌ها، چراغ سبز واردات را روشن خواهد کرد

این‌گونه بی‌ثباتی‌ در زیرساخت‌ها، آیا فقط به انرژی محدود می‌شود یا مشابه همین فشارها در سایر حوزه‌های خدماتی و هزینه‌های جانبی واحدهای تولیدی هم مشاهده می‌شود؟

خیر، این وضعیت تقریبا در همه حوزه‌ها دیده می‌شود. مثال ساده‌اش تلفن همراه است. قبلا یک ماه فرصت داشتیم قبض موبایل یا تلفن ثابت را پرداخت کنیم. بعد این مهلت را کردند ۱۵ روز و حالا به یک هفته کاهش داده‌اند. ما می‌گوییم اشکالی ندارد و خودمان را تطبیق می‌دهیم، اما مشکل این‌جاست که از روز اول مهلت، پیامک یادآوری و تهدید شروع می‌شود. این یعنی حتی برای یک هزینه کوچک که نسبت به تولید ناچیز است، باز هم فشار روانی ایجاد می‌کنند. این رویکرد، در کنار فشارهای اقتصادی، فرسایشی عمل می‌کند.

در چنین فضای پرچالش، تامین ارز مورد نیاز برای واردات مواد اولیه، تجهیزات و ماشین‌آلات چه وضعیتی دارد؟ آیا در این بخش هم موانعی مشابه وجود دارد؟

دقیقا. بزرگ‌ترین مشکل در تامین ارز این است که به واردکننده بسیار راحت‌تر و سریع‌تر ارز می‌دهند تا به تولیدکننده. اگر چنین نبود، امروز این حجم عظیم خودرو وارد نمی‌شد. قطعه‌ساز و خودروساز داخلی تحت فشار دائمی هستند، اما واردکننده، نسبتا بدون دغدغه جلو می‌رود. برای مثال؛ یکی از خودروسازانی که با مشکل روبه‌رو شده بود، ظرف سه روز ارز گرفت، بدنه‌های رنگ‌شده را روی کشتی گذاشت و وارد کرد. برای قطعه‌ساز چنین امکانی اصلا فراهم نمی‌شود.

با استناد به تجربه شما، آیا خودروسازهای بزرگ داخلی نیز تمایل بیشتری به واردات خودرو نسبت به تولید و استفاده از قطعات ساخت داخل پیدا کرده‌اند؟

بله و این موضوع را خودشان هم صراحتا می‌گویند. هر دو خودروساز بزرگ کشور پول قطعه‌ساز را معمولا با تاخیر پنج یا ۶ ‌ماهه پرداخت می‌کنند، اما در واردات خودرو، هزینه گمرک، حمل‌ونقل و پیش‌پرداخت را کاملا نقد می‌دهند. در جلسه‌ای که داشتیم، یکی از آن‌ها گفت: «آقای نجفی سهی، ما خیلی راغب‌تر به واردات هستیم تا تولید داخل؛ چون هم سود بیشتری دارد، هم دردسرش کمتر است.» این حرف، تمام نگاه آن‌ها را روشن می‌کند.

با این تفاسیر، مزیت واردات برای خودروسازان، صرفا مالی نیست، بلکه شامل سادگی فرآیند و حذف پیچیدگی‌های کاری نیز می‌شود؟

دقیقا همین است. وقتی خودروی وارداتی می‌آید، همه قطعات و ملحقاتش در همان کشتی است، فقط مونتاژ ساده نیاز دارد. این یعنی دیگر لازم نیست با ۲۰ تا ۱۰۰ قطعه‌ساز قرارداد ببندند و با مشکلات تامین، کیفیت و تحویل هماهنگ شوند. در نهایت هم سود بیشتری نصیبشان می‌شود و فروش راحت‌تری دارند.

این وضعیت چه تاثیری بر آینده صنعت قطعه‌ و توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی در بازار خواهد گذاشت؟

اگر شرایط همین‌طور ادامه پیدا کند، تولید داخلی روزبه‌روز ضعیف‌تر خواهد شد. تولیدکننده باید با قطعی مکرر انرژی، بی‌ثباتی قیمت‌ها، تاخیر طولانی در دریافت مطالبات و مشکلات دسترسی به ارز کنار بیاید. در مقابل، واردات بدون این موانع و حتی با حمایت بیشتر پیش می‌رود. طبیعی است که چنین اختلافی به ضرر تولید داخل تمام می‌شود و انگیزه برای فعالیت در این حوزه را کاهش می‌دهد.

به نظر می‌رسد این تفاوت سطح حمایت و تسهیل‌گری برای واردکننده و تولیدکننده، عملا میدان رقابت را نابرابر کرده است. این ارزیابی را تایید می‌کنید؟

کاملاً. وقتی واردکننده ارز آسان‌تر و ارزان‌تر می‌گیرد، هزینه‌های ثابت و مشخص دارد و می‌تواند کالا را سریع وارد کند، قطعه‌ساز چگونه باید رقابت کند؟ ما با هزینه‌های پیش‌بینی‌ناپذیر، بحران شدید زیرساخت، بدهی‌های معوقه و فشارهای همه‌جانبه روبه‌رو هستیم. چنین میدانی دیگر رقابت نیست، بلکه حذف تدریجی تولیدکننده است.

آیا از سوی مسئولان یا نهادهای سیاست‌گزار، تاکنون راهکار عملی و متناسب با شرایط واقعی تولید داخل به شما و همکارانتان ارائه شده است؟

بیشتر طرح‌ها یا غیرعملی هستند یا هزینه‌هایشان بیش از توان یک واحد تولیدی است. مثل توصیه به ساخت نیروگاه خورشیدی یا خرید ژنراتور بدون تضمین تامین سوخت. این‌ها بیشتر طرح‌هایی روی کاغذ هستند تا تغییر واقعی در وضعیت تولید.

در جلسات مشترک با خودروسازها یا نهادهای دولتی، آیا این دغدغه‌ها و چالش‌ها را مطرح کرده و پاسخی دریافت کرده‌اید؟

بارها گفته‌ایم. حتی در جلسات رسمی تمام این مشکلات را شرح داده‌ام، اما در عمل، نتیجه‌ای ندیده‌ایم. شنیدن هست، ولی اراده اجرایی و پیگیری واقعی نیست. نتیجه این می‌شود که هر روز فشار بیشتری تحمل می‌کنیم.

با توجه به همه واقعیت‌های موجود، اگر امروز بخواهید مهم‌ترین مطالبه خود و همکارانتان را مستقیما خطاب به سیاست‌گزاران بیان کنید، چه خواهید گفت؟
خواست اصلی ما این است که نگاه به تولیدکننده داخلی به‌عنوان یک شریک راهبردی شکل بگیرد، نه یک مانع بر سر راه تصمیم‌گیری‌ها. بقای صنعت بدون تامین پایدار و قابل پیش‌بینی انرژی ممکن نیست. در کنار آن، دسترسی سریع و بی‌دردسر به منابع مالی و ارزی، پرداخت به‌موقع مطالبات از سوی خودروسازان و حذف بوروکراسی‌های غیرضروری باید به‌عنوان حداقل‌های حمایتی لحاظ شود. اگر این حداقل‌ها محقق نشود، نتیجه روشن است: چرخه تولید تضعیف شده و جای آن را به‌تدریج واردات و مونتاژ خواهد گرفت؛ مسیری که نه به سود اقتصاد ملی و نه به نفع مصرف‌کننده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =